بی تردید
شکل گیری جبهه مقاومت به صورت هدفمند و با
باورها وارزشهای انگیزه بخش و پیش برنده در منطقه غرب آسیا و فراتر از آن، دست
آورد ارزشمند انقلاب اسلامی است. دست اوردی که با توسعه و تقویت آن می توان از
کیان و جغرافیای جهان اسلام دفاع و دشمنان امت اسلام را وادار به تسلیم نمود.
تقویت جبهه مقاومت نیازمند تقویت فرهنگ
مقاومت در مقابل فرهنگ استکبار و نظام سلطه است و روشن است که تقویت فرهنگ جبهه
مقاومت از مسیر تقویت باورها و ارزشهای مشترک مردم منطقه و حامیان مقاومت تحقق می
یابد. بر این اساس تقویت باور جامعه اسلامی به قرآن کریم و مفاهیم سعادت بخش آن
مانند استقرار حاکمیت الهی، دفاع از طبقات محروم و مستضعف جامعه، تامین امنیت و
آزادی و... در توسعه و تعمیق فرهنگ مقاومت امت اسلامی و تضعیف فرهنگی جبهه نظام
سلطه و اصمحلال آن بسیار موثر است. شرائط عصر حاضر در جهان اسلام به دلیل حضور
اشغالگرانه نظام سلطه در بلاد اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند همگرائی بر
اساس باورها و ارزشهای مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم است.
مقاله حاضر با تبیین جایگاه و اهداف مقاومت
اسلامی از نگاه مفسران اسلامی در پی تبیین نگاه همگرایانه مذاهب اسلامی به موضوع
مقاومت است. تا با نشان دادن اهداف مشترک بر مبنای قرآن کریم مسلمانان در جبهه
مقاومت همچون سدی محکم در برابر اقدامات نظامی، سیاسی و اقتصادی دشمن ایستاده و بر
دشمن اشغالگر و ستمگر فائق آیند.
یاد آور
می شود:
دیدگاه های
تفسیری امامیه چون نیازمند مقالهای جامع و مستقل است و دیدگاه های تفسیری فِرَق
اسماعیلیه چون کتاب تفسیری جامع و مستقل عربی و فارسی ندارند (ذهبی،1396ق، ج۲، ص
۲۳۹) و دیدگاههای تفسیری زیدیه نیز به دلیل اینکه تفاسیر کهن زیدی مانند تفسیر
مقاتل بن سلیمان مطلبی در باره مقاومت ندارد و تفاسیر زیدی موجود؛ مانند فتح
القدیر و تفسیر قاسمی، گرایش سلفی دارند؛ (ذهبی،1396ق، ج۲، ص 441) به گونه ای که
در مبانی و اصول کلی با دیدگاه های تفسیری اهل سنت تفاوت چندانی ندارند، در مقاله
بررسی نشده است. بر این اساس در این مقاله تنها به بیان و تحلیل دیدگاه مفسران اهل
سنت پرداخته شده است.
هر چند به
جهت پراکنده بودن دیدگاه مفسران اهل سنت در مورد مقاومت، استخراج و تحلیل آنها با
دشواری مواجه بود اما هدف مهم دست یابی به همگرایی مفسران مسلمان در موضوع مقاومت
این دشواری را تسهیل نمود
برای شناخت
اجمالی مخاطب با تفاسیر مورد استفاده در این مقاله، نگاهی اجمالی به ویژگی های
مذهبی، منهجی و گرایشی تفسیری آن مفسران، خالی از فائده نیست.
1. جامع البیان، طبری،310ق، روایی، (کتابشناسی جامع
التفاسیر و نور الانوار 3، معرفی: جامع البیان فی تفسیر القرآن "تفسیر طبری").
2. احکام
القرآن، قرن 4، جصاص، معتزلی، (ذهبی،1396ق، ج۲، ص 441) حنفی، (جصاص، 1405ق، ج1، ص
3) فقهی.
بحر
العلوم، 395ق، سمرقندی، اشعری صوفی، (ویکی نور، سمرقندی، "نصر بن محمد" بن
احمد)، حنفی، (ویکی نور، سمرقندی، "نصر بن محمد"). روایی. (ویکی نور، تفسیرالسمرقندی).
احکام
القرآن، 504ق، کیا هراسی، اشعری، شافعی، فقهی. (ویکی نور، احکام القرآن "کیا هراسی").
معالم التنزيل،
516ق، بغوی، سلفی، شافعی، روایی. (کتابشناسی جامع التفاسیر و نور الانوار 3، تفسیر
"معالم التنزیل بغوی").
الکشاف،
زمخشری، معتزلی، شافعی،ادبی-کلامی
538ق. (ویکی نور، "تفسیر کشاف"؛ کتابشناسی جامع التفاسیر و نور الانوار
3، "تفسیر الکشاف، زمخشری").
المحررالوجيز،ابن
عطیه، اشعری، مالکی، اجتهادی، 546ق (ویکی نور، تفسیر "المحرر الوجیز").
مفاتیح
الغیب،فخررازی، اشعری، شافعی (رازی، 1420ق ج1، صص 6 و 7 (مقدمه). جامع[1] (رضایی و رفیعی، 1393، ص12). 606ق.
لباب التاویل(خازن)،
علاءالدین، صوفی، روایی (کتابشناسی جامع
التفاسیر و نور الانوار 3، "لباب التاویل"). 725ق.
البحر
المحیط، ابوحیان اندلسی، سلفی، ظاهری (موسوی بجنوردی، 1372ش، ج5، صص 416 - 422؛
ویکی نور (دانشنامه تخصصی کتابشناسی و زندگینامه)، "البحرالمحیط فی
التفسیر"). شافعی (موسوی بجنوردی، 1372ش، ج5، صص 416 - 422؛ ویکی نور،
"البحرالمحیط فی التفسیر"). ادبی (ویکی نور، "البحرالمحیط فی التفسیر").
745ق.
تفسیرالقرآن
العظیم، ابن کثیر، اشعری، شافعی، روایی (ویکی نور، "تفسیر ابن کثیر").
774ق.
جواهر الحسان، ثعالبی، مالکی، روایی، (کتابشناسی
جامع التفاسیر و نور الانوار 3، "جواهر الحسان")، 875 ق.
روح البیان، اسماعیل حقی، اشعری، حنفی،
عرفانی (ویکی نور، تفسیر "روح
البیان")، قرن 12.
فتح القدیر، شوکانی، زیدی، سلفی، (موسوی نژاد، «جریان های فکری– سیاسی زیدیه»، پایگاه اطلاع رسانی موعود) حنفی، روایی– اجتهادی، (شوکانی، 1414ق ، ج1، ص 11. (مقدمه)) 1250ق.
التحریروالتنویر،ابن عاشور، اشعری،مالکی.(معرفت،
1379ش، ج2، ص 506) اجتماعی[2]
(مولوی، 1396ش؛ حسینی میر صفی، 1392ش، ص18) – ادبی – تحلیلی
(معرفت، 1379ش، ج2، ص 506) قرن 14.
روح
المعانی، آلوسی، سلفی، حنفی، جامع (ویکی نور، "روح المعانی فی تفسیر القرآن
العظیم")، 1370ق.
فی ظلال القرآن،
سید قطب، اشعری، شافعی، سیاسى - اجتماعى - تربیتى (ویکی نور، تفسیر "فی ظلال
القرآن")، 1387ق.
تفسیر
المراغی، مراغی، اشعری، شافعی (ویکی نور، "تفسیر مراغی")، اجتماعی
(رضایی اصفهانی،1387، ج1، ص347)، 1364.
التفسیر
القرآنی للقرآن، خطیب عبدالکریم، متفکر، سنی اجتماعی، قرآن به قرآن، تقریبی (ویکی نور،
"تفسیر القرآنی للقرآن")، 1364ش.
التفسیرالمنیر،
وَهْبَه زُحیلی، اشعری، حنفی، فقهی- تحلیلی– اجتماعی، (ویکی نور،
"تفسیر المنیر")، 1434ق.
a.
مفهوم
شناسی مقاومت
مقاومت از قام
به معنای استواری و استقامت (ابن منظور، 1414ق، ج12، ص 499؛ بستانی، 1987م، ص763) آمده
است. باب مفاعله آن (مقاومت) که به معنای پایداری و ایستادگی جمعی انسانها با
یکدیگر در راه حق است در قرآن کریم بکار نرفته است. اما مقاومت به معنای اصطلاحی
آن از امر به صبر(آل عمران: 200)، امر به استقامت (شورا: 15و هود: 112)، و امر به
ثبات قدم (بقره: 250 و آل عمران: 147 و انفال: 11و 45) به دست می آید. توضیح
اینکه:
استقامت،
به معنای پایداری انسان و ملازم راه راست و حق بودن است (راغب، 1412ق، ص690) و
مفسران ذیل آیه 112سوره مبارکه هود؛ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك»،استقامت را به: طلب قيام، (اندلسی
(ابوحیان)، 1420ق، ج6، ص220) ثبات و دوام، (همان) حرکت بدون انحراف در جهت مستقیم،
(قرطبی، 1364، ج10، ص107) استمرار قیام انسان بر ایمان و امتثال امر خدا،
(اندلسی(ابوحیان)، 1420ق، ج6، ص 220) با تمام توان و استعداد، تفسیر کردهاند.
همچنین
صبر، به معنای خویشتنداری و حبس نفس بر تقاضای عقل و دین (راغب، 1412ق، ص474)، ضد
بی تابی، (ابن منظور، 1414ق، ج4، ص 438) نزدیک ترین معنی به مقاومت است. (مصباح
یزدی، «درس های اخلاق؛ رمضان 1434، جلسه اول، مفهوم صبر»، پایگاه اطلاع رسانی آثار
آیت الله مصباح یزدی) چنانکه قرآن کریم در آیه 65 سوره مبارکه انفال که قبل از بدر
در بیداء نازل شد (رازی، 1420ق، ج15، ص503)، به نقش صبر به معنای مقاومت و بکار
گیری تمام توان در میدان نبرد پرداخته و به رغم قدرت ظاهری بیشتر دشمن نتیجه
مقاومت را پیروزی قاطع دانسته است؛ همان طور که مسلمانان در جنگ بدر، روم (خطیب
عبد الکریم، بی تا،ج5، صص 676 – 674) نبرد
اندلس سنه 93ق، و 717ق، به پیروزی رسیدند. (اندلسی(ابوحیان)،1420ق، ج5، صص 350 و
351).
ثبات
درمقابل زوال (راغب، 1412ق، ص 171) به معنای: دوام، استقرار، عدم تفرق (طريحى، 1375،
ج2، ص 195) و ایستادگی (هاشمی شاهرودی، 1426ق، ج2، 689) است و در قرآن در
استواری و پایداری مومنان به کار رفته و «کنایه از تشجیع و تقویت دلهاست». (تقی
زاده و اکبری، 1386، ج2، ص 298) این واژه رابطه معنایی نزدیکی با استقامت دارد
(میرحسینی، 1391- 1389، ص 594)؛ هر چند برخی ثبات را ویژه امور مادی و استقامت را
مربوط به امور معنوی دانسته است (قرطبی، 1364، مج۴، ج۸، ص۲۴۰)، ولی در آیات
قرآن از جمله آیه 45 سوره مبارکه انفال«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ
فِئَةً فَاثْبُتُوا» که به ثبات قدم امر شده (قاسمی، 1418ق، ج5، ص 304) و آیه 250
سوره مبارکه بقره «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا
عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين» که از خدا درخواست صبر، ثبات قدم و پیروزی شده است
و در آیه 7 سوره مبارکه محمد (ص)، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا
اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» که ثبات قدم، پاداش یاری دین خدا
دانسته شده است؛ بر اعم از ثبات مادی و معنوی دلالت دارد. مقارنت این مفاهیم سه
گانه (صبر، ثبات قدم و پیروزی)، نشانه پیوند و ترتّب آنهاست. (بیضاوی، 1418ق، ج1،
ص 152).
جهاد، از
ریشه جَهد به معنای سختی و جُهد، به معنای کوشش است.(راغب، 1412ق، ص 208) و مجاهده
به کار بردن تمام تلاش در برابر دشمن است. (راغب، 1412ق، ص 208) مفسران، آن را به
مقاومت تفسیر کردهاند. چنانکه جصاص جهاد را در آیه 190 سوره مبارکه بقره؛ «وَ قاتِلُوا
فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُم» و در آیه 41 سوره مبارکه توبه؛
«وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّه»، به مقاومت
تفسیر کرده (جصاص، 1405ق، ج4، ص 316) و زحیلی در تفسیر جمله: «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا»
مینویسد: ما را بر جهاد، نیرومند فرما! و هنگام مقاومت، ما را متزلزل نکن. (زحیلی،
1418ق، ج2، ص 427). حقی نیز مینویسد: «مجاهده (جهاد) در لغت، همان محاربه و (جنگ
و مقاومت) است. (حقی، بی تا، ج5، ص510). برخی بر این باور است که جهاد به معنای
نهایت تلاش برای دین و راه خدا معنای وسیعی دارد که مقاومت و جنگ با دشمن شاخه ای
از آن است و تحت عنوان دو جهاد صورت میگیرد: جهاد ابتدای، جهادی که مسلمانان آغاز
گر آن هستند. و جهاد دفاعی، جهادی که از طرف کفار شروع شده و مسلمانان دفاع می
کنند. پس رابطه جهاد و مقاومت رابطه عام و خاص است. (شفیعی نیا، 1432ق، ص 38).
براساس
آنچه بیان شد، از منظر قرآن کریم مقاومت به معنای: «صبر، استقامت، ثبات قدم و جهاد
در برابر فشار ها، تحمل درد ها، مصیبت ها
و دشمنی ها و خودداری از ذلت و تسلیم ناپذیری است». (همان، صص 35 و 36)
b.
جایگاه
مقاومت
1. رکن دین
خداوند در
آیه شریفه 95 سوره نساء مجاهدان با وعده پاداش بزرگ جهادگران و مقاومت کنندگان را
بر خانه نشینها برتری داده است «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ
أَجْراً عَظِيماً». مفسران (قاسمی، 1418ق، ج3، 286؛ شوكانى، 1414ق، ج3، ص 556)،
ذیل آیه یاد شده با استناد به حدیثی از پیامبر (ص) از جهاد به عنوان رکن دین، یاد
کردهاند. جصاص ذیل حدیث «جاهدوا المشركين بأموالكم و أنفسكم و ألسنتكم» با بیان
وجوب جهاد با مال، جان و زبان می نویسد: پیامبر (ص) جهاد را با استفاده از تمام
ابزار ممکن واجب کرده و پس از ایمان به خدا و رسول (ص)، واجبی، موکد تر و سزاوار
تر از جهاد نیست. با جهاد است که اسلام پیروز و فرائض اداء می شود. چنانکه ترک
جهاد، سبب پیروزی دشمن و نابودی اسلام میگردد». (جصاص، 1405ق، ج4، ص 314).
2. محبوب ترین عمل
اصحاب رسول
خدا (ص) همواره در پی محبوب ترین اعمال نزد خدا بودند. آنان: «با خود می گفتند: ای
کاش دوست داشتنی ترین عمل نزد خدا را می دانستیم تا به آن عمل می کردیم». (ابن
عاشور، بی جا، بی تا، ج 28، ص 154). خداوند
متعال در پاسخ به درخواست آنان: 4 سوره مبارکه صف را نازل و جهاد و مقاومت در راه خدا
را محبوب ترین عمل معرفی کرد«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ
صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ». به گفته ابن عاشور خدای سبحان با نزول
این آیه مسلمانان را به محبوبترین عمل که عبارت است از مقاومت در برابر دشمن با
صفوف منظم و به هم پیوسته، هدایت کرد. ( ابن عاشور، بی تا، ج 28، ص 154).
i.
3. تفضل
و رحمت الهی.
خداوند در
آیه 251 سوره مبارکه بقره پس از بیان شکست جالوت به دست داود؛ «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ
اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ»، و اینکه اگر گروهی در برابر متجاوز دفاع و
مقاومت نکنند، فساد جهان گیر می شود؛ «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ
بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ»؛ مقاومت در برابر فساد و مفسدان را "تفضل و
رحمت خدا" بر جهانیان دانسته است؛ «وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِين».
مراغی با استناد به جمله: «وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ»،
نوشته است: «از فضل و رحمت خدا است که جنگ با سر کشانِ مفسد را به مصلحان اجازه
فرمود؛ و اهل حق را همآورد اهل باطل قرار داد». (مراغی، بی تا، ج2، ص 226).
1. مایه حیات.
حیات واقعی
از منظر قرآن کریم حیاتی است که با جهاد و مقاومت همراه باشد. چنانکه برخی از
مفسران ذیل آیه 24 سوره مبارکه انفال که خداوند از مومنان می خواهد به دعوت پیامبر
(ص) برای زندگی واقعی پاسخ مثبت دهند؛ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا
لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم»، یکی از معانی حیات را در
آیه، جهاد و مقاومت در برابر دشمن میداند که سبب عزت و قوّت مسلمان و خواری
دشمنان است». (قاسمی، 1418ق، ج5، ص 275).
c.
اهداف
مقاومت
1. استقرار حکومت اسلامی.
از مهمترین
اهداف مقاومت و جهاد در راه خدا امت سازی و برپایی حکومت اسلامی است. چنانکه
مفسران حاکمیت دین را در آیه 193 سوره مبارکه بقره و آیه 39 سوره مبارکه انفال «وَ
قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّه» به
«استقرارشریعت اسلام»، (طنطاوی، بی تا، ج1، ص 412)، «استقرار اطاعت خدا و شرع»
(ابن عطیه، 1422ق، ج1، ص 264)، « استقرار طاعت و عبادت خدا» (مظهری، 1412ق، ج1، ص
214)، «انقیاد و تسلیم مداوم برای خدا» (جصاص، 1405ق، ج1 ص 325)، «استقرار اسلام»،
«اعلای کلمه الله» (ابن کثیر، 1419ق، ج4، ص 50)، و «پیروزی و برتری دین خدا بر
ادیان» (ابن کثیر، 1419ق، ج1، ص 388؛ طنطاوی، بی تا، ج1، ص 412)، تفسیر کرده اند.
بنا بر این، هدف اصلی مقاومت نابودی شرک و کفر و حاکم کردن قانون خدا و شریعت
اسلام در جامعه اسلامی و خارج نمودن مردم از بردگی غیر خداست. از این رو سید قطب
بر این باور است که هدف یاد شده جز با تاسیس نظام و حکومت اسلامی محقق نمیشود. (سید
قطب، 1412ق، ج3، ص 1555)، وی، در ذیل آیه 193 بقره می نویسد: «اسلام حق دارد مردم
را از پرستش غیر خدا خارج و به پرستش خدای یگانه درآورد تا ربوبیت (قانون گذاری) خدا را اعلان و مردم را آزاد
نماید. وی بر این باور است که عبادت خدا جز با تشکیل نظام اسلامی صورت واقعی پیدا
نمیکند». (سید قطب، 1412ق، ج3، ص 1443).
2. دفاع از نظام اسلامی مستقر.
از قرآن
کریم استفاده می شود که حفظ جامعه اسلامی از انحراف، تکلیفی جمعی و الهی است و
مسلمانان در قبال آن در پیشگاه خداوند
مسئولاند. چنانکه آیه 105 سوره مبارکه مائده بر آن دلالت دارد. (طباطبائی، 1417ق،
ج6، صص 162- 164)، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا
يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً
فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» خطابِ "کُمْ" «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ»
جمعی و نشانه اجتماعی بودن وظیفه و به این معناست که مومنان باید در ایمان خودشان
مقاومت و از آن چه مربوط به جامعه مومنان است مراقبت کنند. آنان با مقاومت خود، از
آسیب های گمراه کننده دشمن که در صدد زیان و آسیب رساندن به آنان است مصونیت می
یابند «لايَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ». و در پایان با جمله «إِلَى
اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً، فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» برای
حسن انجام وظایف، به جامعه اسلامی هشدار می دهد که بدانند به نزد خدا بر میگردند
و اگر در وظایف خود کوتاهی کنند به اعمالشان رسیدگی دقیق می شود. برخی از مفسران
با بیان اینکه: مراقبت و دفاع از نظام اسلامی پس از استقرار آن لازم است می نویسد:
«هنگامی که امت، نظام (اسلامی) را در زمین مستقر کرد، باید تمام بشر را (به اسلام)
دعوت و برای هدایت مردم چاره اندیشی کند. باید برای برپا کردن عدالت، جامعه را
رهبری کند تا از (بازگشت آن ها به) گمراهی و جاهلیتی که از آن خارج شده اند،
جلوگیری کند». (سید قطب، 1412ق، ج2، ص 992).
3. بازدارندگی.
یکی از
اهداف مهم مقاومت بازدارندگی است. بازدارندگی به معنای، مجموعه ای ازتدابیراست که
هدف آن، اقناع دشمن نسبت به این امر است که اگر بخواهد وارد جنگ، اقدام اقتصادی یا
اقدام سیاسی علیه نظام اسلامی شود ضرر خواهد کرد و دریابد که خسارت این کار، از
سود احتمالی آن برای دشمن بیشتر است. (لطیفی پاکده، بی تا، ص 34؛ کتابخانه دیجیتال
نور). قرآن کریم واژگان: "دفاع"، "قصاص" و "اعتداء به
مثل" را برای بازگوکردن مقاومت با هدف بازدارندگی به کار برده است.
یکم-
دفاع) بر اساس آیه 251 سوره مبارکه بقره:
«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْض»
دفاع برای پاکی زمین از فساد و بر اساس آیه 40 سوره مبارکه حج « وَ لَوْ لا دَفْعُ
اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ
وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرا» دفاع برای تحفظ از عبودیت خدا
و مراکز عبادی است. برخی دفاع را امری غريزی دانسته که به وسيله آن تجاوز دفع میشود
تا زمين را تباهى فرا نگیرد. بر این اساس هدف دفاع به معنای مقاومت در برابر دشمن
بازدارندگی است. برخی از مفسران، مراد از دفاع در این آیه را، جهاد برای دفع فساد،
بازدارندگی و خشکاندن ریشه و سرچشمه فساد دانسته (ابن ابی حاتم، 1419ق، ج2، ص 481)
و برخی نوشته است: دفاع بعضی از مردم از بعضی، مفسد را از فکر فساد (جنگ و تجاوز)
باز می دارد. (ابن عاشور، بی تا، ج2، ص 480). با این بیان، دفاع با هدف پیشگیری
از فساد فی الارض (بقره: 251)، حفظ اماکن مقدس از تخریب و نجات سرزمین های اسلامی
از دست دشمن (حج: 40) است.
دوم- قصاص)
قصاص به معنای: «دنبال کردن رد پا است. گویا قصاصکننده جانی را دنبال می کند تا
مانند فعل او از قبیل جرح یا قتل انجام دهد». (طریحی، 1375، ج4، ص 179). مفسران
(اندلسی (ابو حیان)، 1420ق، ج2، صص 249 و 250)، از جمله: «وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ»،
و از شان نزول آیات: 190 تا 195 بقره وجوب و لزوم قصاص را در «حُرُمات»، استفاده
کرده اند. برخی ذیل آیه: «وَ الْحُرُماتُ قِصاص»، نوشته است: «مراد از حرمتها هر
چیزی مانند جان و آبرو است که پاسداشت آن ها
واجب و قصاص و مقابله به مثل در آنها جاری است». (حقی، بی تا، ج1، ص
307).
ابوحیان
اندلسی در شان نزول و توضیح مفاد کلی آیات 190 تا 195 سوره مبارکه بقره، می نویسد:
«حرمت شکنی شما در ماه حرام در برابر هتک حرمت آنان است. و آنچه حرمت آن لازم
است، قصاص می شود. هر کس حقوق و حرمت شما را در ماه حرام (یا غیر ماه حرام) شکست و
به مال و جان و ناموس شما تجاوز کرد، شما هم مقابله به مثل کنید». (اندلسی، 1420ق،
ج2، صص 249 و 250).
پس قصاص،
با هدف بازدارندگی و شکسته نشدن حریم چیزهای که محترم و بزرگ هستند«وَ الْحُرُماتُ
قِصاصٌ»، (بقره: 193)، انجام می شود.
مقابله به
مثل: مقابله به مثل یکی از راه های بسیار موثر در بازدارندگی از تجاوز و جنایت
است. از این رو قرآن کریم در آیه 194 سوره
مبارکه بقره، به مقابله به مثل فرمان داده است؛ «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ
فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُم»؛ «پس هركس بر شما تعدّى كرد،
شما نيز به مثل آن بر او تعدّى كنيد». بسیاری از مفسران از جمله: بیضاوی (بیضاوی،
1418ق، ج1، 128)، ذیل آیه 194 سوره بقره، ابوحیان اندلسی، (اندلسی ،1420ق، ج2، صص
249 و 250) و ابن کثیر (ابن کثیر، 1419ق، ج1، ص 390) به عمومیت مقابله به مثل در
هر شرایط و موردی اذعان کرده اند. برخی مانند زحیلی با بیان ثبات و دائمی بودن
مقابله به مثل آن را به شرائطی مانند تقوی، فضیلت، حقوق شهروندی و انسانی مقید
دانسته است». (زحیلی، 1418ق، ج2، ص 180).
بادقت در
واژه «مثل» در آیه 194 بقره، آشکار میشود که مقابله به مثل از منظر قرآن باید از
حیث ماهیت و ابزار، همسنخ و همگون با تجاوز و جنایت باشد تا "مثل
بودن" صدق کند. از این رو برخی مفسران در تفسیر جمله: «فَمَنِ اعْتَدى . .
.» (بقره: 194)، می نویسد: «نبرد با دشمن جسورانه و بدون کوتاهی باید باشد؛ کسی که
در جنگ گلوله های آتشین، توپ و گاز سمی به کار می برد با همان ابزار ها باید با وی
مقابله به مثل کرد». (مراغی، بیتا، ج2، ص93).
اکنون روشن
شد که:
بازدارندگی دشمن، قانونی عمومی و ابدی است.
قرآن کریم
برای بازدارندگی از عناوینی مانند دفاع، قصاص و مقابله به مثل استفاده کرده است.
هدف مهم
بازدارندگی پیشگیری از فساد فی الارض و پاسداشت حرمات الهی است.
مقابله به مثل باید با تجاوز متناسب و همگون
باشد.
4. دفاع از مستضعفان.
مشتقات
واژه استضعاف به معنای ناتوان یافتن (راغب، 1412ق، ص506) یا ناتوان شمردن (طریحی،
1375ش، ج5، ص 84 ) فراوان بکار رفته و آیات 75 نیز 97 و 98 سوره مبارکه نساء به
موضوع مقاومت برای دفاع از مستضعفان پرداخته است. درآیه 75 مسلمانان را به جهت ترک
قتال و مقاومت در راه خدا با هدف دفاع از مستضعفان توبیخ کرده است: «وَ ما لَكُمْ لا
تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ
وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ
أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً»؛
«براى شما چه سودى دارد كه در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه ناتوان شمرده
شده و مورد ستم كفرپيشگان قرار گرفته اند نمى جنگيد؟ همانان كه مى گويند:
پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستمگرند بيرون بر، و از جانب خودت براى ما سرپرستى
بگمار، و از نزد خويش براى ما ياورى مقرر دار». از منظر این آیه خود، مستضعف
مردان، زنان و کودکانی هستند؛ که گرفتار دژخیم و سرزمین کفر شده و برای نجات خود
از پروردگار استمداد کرده و رهبری الهی و دست یابی به پیروزی را از جانب پروردگار
خود طلب می کنند. فخر رازی بر اساس آیه یاد شده جهاد (رهایی بخش) را واجب دانسته و
در شرائطی که زنان، مردان و کودکان زیر ستم به نهایت ناتوانی رسیده اند، هیچ عذری
در ترک آن جهاد پذیرفته نیست. (رازی،1420ق، ج10، ص 141). برخی از مفسران بر این باور است که آیه یاد
شده بر وجوب جهاد برای نجات دادن مسلمان از دست کفار دلالت و تاکید و بر ترک آن
توبیخ کرده است. (قاسمی، 1418ق، ج3، ص 224).
در آیات:
97 و 98 همین سوره مبارکه (نساء) نیز از دو گروه مستضعف یاد کرده است:
یکم- گروهی
که ادعای استضعاف کرده و آیه حال و مقال شان با فرشتگان را در هنگام جان کندن
گزارش و آنان را با فرض توانائی هجرت از بلاد کفر به بلاد اسلامی توبیخ کرده است؛
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ
قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ
واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً»؛
«كسانى كه با پشت سر افكندن معارف الهى و احكام دين بر خود ستم كرده اند، هنگامى كه
فرشتگان جانشان را مى گيرند به آنان مى گويند: در چه حال بوديد؟ چرا به دين الهى پاى
بند نبوديد؟ مى گويند: ما در اين سرزمين تحت سيطرۀ كفر و شرك ناتوان شمرده شده بوديم
فرشتگان مى گويند: مگر زمين خدا گسترده نبود كه در آن هجرت كنيد و به سرزمينى برويد
كه بتوانيد دين خود را نگه داريد؟ ازاين رو آنان جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشتگاهى
است».
دوم- گروهی از مستضعفانند که عذرشان بر عدم امکان
هجرت از سرمین کفر، مقبول است. در آیه 98 با استثناء، حساب آنان را از گروه اول
جدا و به شرح حال آنان پرداخته است؛ «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ
النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا»؛
«مگر آن مردان و زنان و كودكان زبون شمرده شده اى كه نمى توانند براى رهايى خود چاره
اى بينديشند و راهى براى خروج از تحت سيطرۀ كافران نمى يابند». گروه دوم، همان کسانی هستند که در آیه 75 سوره
مبارکه نساء، جهاد و مقاومت برای رهایی آنان از چنگ کفار ستمگر را واجب کرده است.
5. تامین امنیت جامعه
در قرآن
کریم از امنیت به معنای آرامش خاطر (راغب، 1412ق، ص90) و ضد ترس (ابن منظور،
1414ق، ج13، ص 21) با عناوین سکینه، (توبه: 26)، اطمینان (نحل: 112) و از واژگان
متضاد آن مانند:خوف (نحل: 112)، رعب (حشر: 2)، رهب (انفال: 60) و حذر (بقره: 19)
استفاده شده است. نشان ارزشمندی و اهمیت امنیت آن است که یکی از صفات خدا بخشنده
امنیت «الْمُؤْمِنُ»(حشر: 23) است. (سید قطب، 1412ق، ج6، ص 3533). همچنین خانه
خود را مکان امن نامیده است «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»
(بقر: 125) و در آیه 112 سوره مبارکه نحل، الگوی توسعه و تمدن قرآنی را شهر
برخوردار از امنیت معرفی کرده است «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً
مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ
فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»؛ «و خداوند
مثلى زده است شهرى كه از آسيب ها در امان بود و مردمش در آن آرامش داشتند و روزى اش
از هر سو به خوبى و فراوانى به آن مى رسيد، ولى نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا
هم به سزاى كارهايى كه مى كردند فراگيرى گرسنگى و ترس را به آنان چشانيد».
از این رو یکی از اهداف اساسی مقاومت در نگاه
قرآن تحقق امنیت به عنوان رکن زندگی است. چنانکه یکی از مصادیق فتنه در آیه 193
بقره؛ «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ»، آزار مسلمین(اندلسی(ابوحیان)،
1420ق،ج2، ص 247) و ترساندن آنان (مراغي، بی تا، ج2، ص 92) و مختل کردن نظام
زندگی است. (ابن عاشور، بی تا، ج2، ص 199). برخی بر اساس آیه194 بقره نوشته است: «باید
در برابر دشمن مقاومت کرد تا از ستم، تجاوز، فتنه و آزار رسانی او جلو گیری شده و
امنیت و آسایش مردم تامین گردد». (مراغی، بی تا، ج2، ص 93). بر این اساس مقاومت
برای رفع خوف و تامین امنیت جامعه اسلامی واجب است. افزون بر آن بر اساس آیه 4
سوره مبارکه فتح؛ «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ
لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِم»؛ «اوست آن كه آرامش را در دل هاى مؤمنان
پديد آورد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند»، که در شان رزمندگان حدیبیه نازل شده
است، امنیت روانی رزمندگان نیز لازم و یکی از عوامل پیروزی دانسته شده است.
(زحیلی، 1418ق، ج26، ص 155).
6. تامین آزادی دینی.
حریت،
موهبتی الهی است و برترین آزادی برای مسلمان، آزادی در عقیده، اندیشه و عمل دینی
است. قرآن کریم در آیه 39 انفال؛ «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ
الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّه»، یکی از اهداف جهاد و مقاومت را رفع فتنه قرار داده و
از جمله: «وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّه» استفاده میشود که آزادی دینی از
اهداف بسیار مهم جهاد و مقاومت از نظر قرآن کریم است. ازاین رو برخی از مفسران می
نویسد: «زوال فتنه هنگامی رخ می دهد که کفار نتوانند مانع اظهار دعوت مردم به
خداوند شوند». (زحیلی، 1418ق، ج2، صص180 و 181). در ادامه می نویسد: «رفع فتنه به
آن است که هر شخصی بدون ترس دینش را آشکار و بر پا نماید و شعائر دینی را بدون
ترس، وحشت و تحقیر تکرار کند. بر این اساس یکی از اهداف جهاد و مقاومت تامین آزادی
دینی است». (زحیلی، 1418ق، ج2، ص 180).
7. معامله با خدا.
معامله با
خدا سودایی است که یک طرف آن خدای هستی بخش و صادق الوعد و سوی دیگرش بندهای است
که سر تا سر وجودش بی تاب جان فشانی و ایثار مال در راه خداست. بی تردید حقیقت
معامله در باره خدا صادق نیست زیرا او مالک همه هستی است اما تعبیر به معامله و
شراء از جانب خدا برای حتمی بودن پاداشی است که خداوند برای آن معامله قرار داده
است. قرآن کریم در آیه 111 سوره مبارکه توبه از این معامله چنین رو نمایی کرده
است: خداوند را خریدار «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى»، مومنان را فروشنده «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»،
و کالای مورد معامله مال و جان آنان؛ «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ» دانسته و بهای
معامله را بهشت؛ «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» قرار داده است. غرض خداوند از این
معامله آن است که مومنان با مال و جان خود در حال جهاد و مقاومتاند. این وعده الهی در تورات، انجیل و
قرآن ثبت شده است؛ «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ».
آنگاه خداوند با بیان اینکه هیچکس از خدا به عهدش وفادارتر نیست «وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ
مِنَ اللَّهِ». مومنان را به چنین معاملهای بشارت داده «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ
الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ» و آن را رستگاری بزرگ دانسته است. «وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ
الْعَظِيمُ». مفسران اهل سنت بر این باورند که آیه یاد شده در بالاترین شکل،
مومنان را به جهاد و مقاومت برمیانگیزاند». (مراغی، بی تا، ج11، ص 32، آلوسی،
1415ق، ج6، ص 26). برخی ذکر خرید در آیه را به عنوان مثال دانسته که هدف اصلی آن
تحریک و ترغیب به جهاد است. (سمرقندی، بی تا، ج2، ص 89 ومراغی، بی تا، ج11، ص
32). عبدالکریم خطیب ذیل آیه می نویسد: «جمله: «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ»، اشاره است به این که مومنان باید قدرت غالب و
تاثیر گذار علیه دشمن باشند. (خطیب، عبدالکریم، بی تا، ج6، ص 900).
در این آیه
دو نوع معامله با خداوند بیان شده است یکی آنکه مومنان مال خود را در جهت پشتیبانی
از جبهه مقاومت انفاق می کنند و در نوع دیگر با شهادت طلبی جان خود را در راه
رسیدن به اهداف اسلام ایثار می کنند.
1.
شهادت طلبی
کلمه شهید در اصطلاح قرآن به معنای شاهدان اعمال
به کار رفته و به معنای شهید در معرکه جنگ نیامده است (طباطبايى، 1417ق، ج4، ص 408)
و برای شهید از مفهوم مقتول فی سبیل الله و مانند آن استفاده شده است. (بقره: 154؛
آل عمران: 157 و 158 و 168 و 169؛ توبه: 111؛ حج: 58؛ محمد: 4). اما عنوان شهید در
اصطلاح روایات به معنای کشته در راه خدا بکار رفته است. (طباطبائی، 1417ق، ج1، ص 179).
آیات و احادیث مربوط به شهادت، سهم بسیار بالایی در انگیزه سازی برای شهادت طلبی
در عرصه جهاد و مقاومت دارد. یکی از گویا ترین آیات در این موضوع آیه مبارکه 23
سوره احزاب است: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلا»؛
در این آیه مؤمنان با خدا عهد می بندند كه در عهد با خدا پایدار بمانند و از ميان آنان
مردانى بر سر وفا به پيمان در راه خدا كشته می شوند و اجل خود را به پايان بردند و
برخى از آنان در انتظار به سر مى برند بدون آنکه در پيمان خود تغييرى ايجاد كنند.
در این آیه از شهداء؛ به «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى
نَحْبَهُ» و از شهادت طلبان به «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ» تعبیر شده است. سید
قطب در شان نزول آیه، روایتی از امام احمد از ثابت نقل میکند که: «عمویم انس بن
نضر در جنگ بدر شرکت نکرد و این بر او گران آمد و گفت: در نخستین شهادتگاه (جنگی)
که پیامبر (ص) حاضر بود من غایب بودم! اگر خداوند تعالی شهادت گاه دیگری در کنار
پیامبر (ص) به من نشان دهد خواهد دید چه میکنم. در روز احد کنار پیامبر (ص) حاضر
شد به سعد بن معاذ گفت: ابا عمر! نسیم خوش بهشت از کجا می وزد؟ این بو از احد به
مشامم می رسد! پس با دشمن جنگید تا کشته شد. ثابت می گوید: بیش از 80 زخم تیر،
نیزه و شمشیر بر تن داشت، تا جایی که خواهرش گفت: برادرم را از انگشتانش شناختم.
این جا بود که آیه 33 سوره احزاب در حقش نازل شد». (سیدقطب، 1412ق، ج5، ص 2844).
روشن است که بیان این جایگاه برای شهدا، انگیزه ای قوی برای مقاومت پدید می آورد.
صاحب کشاف و محاسن التاویل ذیل آیات 169 تا 171 آل عمران، یاد آوری حال شهدا (آل
عمران: 169) و مژده دادن ایشان به کسانی که در پی آنان در نوبت شهادت هستند،
(آیات: 170 و 171)، را سبب جدیت برای مشارکت در جهاد و ترغیب مسلمانان برای رسیدن
به جایگاه شهدا و مقامات آنان می دانند. (زمخشری، 1407ق، ج1، ص 440 ؛ قاسمی،
1418ق، ج2، ص 458). حقی در تفسیر عرفانی خود با تاویل آیه 195سوره مبارکه بقره،
نوشته است: «جانهای خود در راه خدا انفاق کنید؛ "وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ".
و با دریغ کردن جان از شهادت که زندگی جاودانه و حیات ابدی است، خویش را نابود نکنید؛
"وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ". و با تسلیم جان
به خدا که خریدار جان های شما است، (به خود) احسان کنید؛ "و أحسنوا"؛
زیرا خداوند نیکو کاران را دوست دارد؛ "إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ"
». (حقی، بی تا، ج1، صص: 309 و 310).
2.
پشتیبانی مالی
قرآن کریم
در آیه یاد شده پشتیبانی مالی از جبهه مقاومت اسلامی را معامله با خدا دانسته است.
روشن است که این معامله مومنان را بر می انگیزد تا برای رسیدن به آن و پاداش بزرگش
در جهت تامین نیازمندی های جبهه مقاومت از هیچ امکانی فروگذار نکنند. بر اساس نظر
مفسران (ابن عطيه، 1422ق، ج1، ص 265؛ بغوی، 1420ق، ج1، ص 239؛ رازی، 1420ق، ج5، ص
294؛ ثعالبی، 1418ق، ج1، ص 403) مراد از آن انفاق در آیه 195سوره مبارکه بقره؛ «وَ
أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ»، پشتیبانی اقتصادی و مالی از جبهه و رزمندگان
است. علاء الدین بغدادی افزون بر آیه یاد
شده، "سبیل الله" در تمام قرآن را جهاد میداند. (بغدادی، 1415ق، ج1، ص
123).
نیز از نظر
مشهور؛ مراد از تهلکه«وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» انفاق
نکردن به جبهه است. برخی انفاق در آیه را مصداقی از آیه 60 سوره مبارکه انفال؛ «وَ
أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» دانسته است که در بر لزوم
آمادگی همه جانبه در برابر دشمنان تاکید دارد. (زحیلی، 1418ق، ج2، ص 182).
8. پیروزی
بر دشمن
یکی از
اهداف مقاومت، در قرآن کریم پیروزی بر دشمن است و از آن با مشتقات نصر،(نصر: 1)
فتح،(فتح: 1)، ظفر (فتح: 24)، غلب (انفال: 65 و 66 و مجادله: 21)، ظهر (صف: 9)،
استفاده شده است. در آیات 10 تا 13 سوره صف یکی از پاداش های مورد علاقه مومنان در
تجارت با خدا (جهاد و مقاومت)، پیروزی بر دشمن دانسته شده است؛ «وَ أُخْرى تُحِبُّونَها
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ». وعده پیروزی به مومنان در جنگ با مشرکان
(توبه: 14)، منت نهادن بخاطر پیروزی در بدر (آل عمران: 123) و حنین و دیگر میادین
نبرد (توبه: 25)، (بقره: 250) از محبوبیت و شیرینی پیروزی در کام مسلمانان و
انگیزه بخش بودن آن برای مقاومت، حکایت دارد. پیروزی نعمتی است که افزون بر صبر و
مقاومت، نیازمند استمداد از خداوند است « رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ
أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ»
d.
نتیجه گیری
مقاومت
اسلامی در نگاه مفسران مذاهب اسلامی از جایگاه رفیعی برخوردار است از منظر آنان
قرآن کریم با واژه هایی مانند صبر، استقامت، و ثبات قدم در برابر دشمن، مقاومت اسلامی
را رکن دین، محبوب ترین عمل، فضل خدا بر بندگان، و مایه حیات امت اسلام دانسته
است. آنان بر این باورند که در نگاه قرآن کریم، اهداف مقاومت اسلامی عبارت است از
استقرار حکومت اسلامی، دفاع از نظام اسلامی مستقر، بازدارندگی دشمن از اقدامات
نظامی، سیاسی و اقتصادی علیه امت اسلامی، دفاع از مستضعفان، تامین امنیت، تامین آزادی
دینی، معامله با خدا و پیروزی بر دشمن.
e.
منابع:
قرآن کریم.
آلوسی، سید
محمود، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، 10جلد، بيروت، دارالكتب العلميه، 1415ق.
ابن ابى حاتم،
عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، سعودى، مكتبة نزار مصطفى الباز، 1419ق.
ابن عاشور،
محمد بن طاهر، التحریر و التنویر.
ابن عجيبه،
احمد بن محمد، البحر المديد فى تفسير القرآن المجيد، تحقيق: احمد عبدالله قرشى رسلان،
قاهره، ناشر: دكتر حسن عباس زكى، 1419ق.
ابن عطيه اندلسى،
عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (معروف به تفسیر خازن)، تحقيق:
عبدالسلام عبدالشافى محمد، چ1، بيروت، دارالكتب العلميه، 1422ق.
ابن كثير دمشقى،
اسماعيل بن عمرو، تفسير القرآن العظيم، بيروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى
بيضون، 1419ق.
ابن منظور افریقی،
محمد بن مكرم، لسان العرب، چ3، بيروت، دار صادر، 1414ق.
اندلسى ابو
حيان محمد بن يوسفالبحر المحيط فى التفسير بيروت، دار الفكر، 1420ق.
بخاری، محمد
بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر، 1401ق.
بستانی،
پطرس، محیط المحیط، بیروت، مکتبه لبنان، 1987م.
بغدادى علاء
الدين على بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل (معروف به: تفسیرخازن)، تحقيق: تصحيح
محمد على شاهين، چ1، بيروت، دار الكتب العلمية،1415ق.
بغوى، حسين
بن مسعود، معالم التنزيل فى تفسير القرآن (معروف به: تفسیر بغوی)، تحقيق: عبدالرزاق
المهدى، چ1، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1420ق.
بيضاوى، عبدالله
بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1418ق.
تقی زاده اکبری،
علی، جهاد در آیینه قرآن، چ2، قم، زمزم هدايت، 1386ش.
ثعالبى، عبدالرحمن
بن محمد، جواهرالحسان فی تفسیر القرآن (معروف به: تفسیر ثعالبی)، تحقيق: شيخ محمدعلى
معوض و شيخ عادل احمد عبدالموجود، چ1، بيروت، داراحياء التراث العربى، 1418 ق.
جصاص، احمد
بن على، احكام القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1405ق.
حسینی میر صفی،
سیده فاطمه، گرایش اجتماعی در تفاسیر معاصر قرآن، تهران، امیر کبیر،1392ش.
حقى بروسوى،
اسماعيل، تفسير روح البيان، بيروت، دارالفكر، بى تا.
خطیب،
عبدالکریم، التفسير القرآني للقرآن، 16جلد، بی تا، بی جا.
خوری شرتوتی،
سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، بیروت، مطبعه مرسلی الیسوعیه، 1889م.
دهخدا، علی
اکبر، لغتنامه.
ذهبی، محمد
حسین، التفسیر والمفسرون، قاهره، دارالکتب الحدیثه، ۱۳۹۶ق.
راغب، حسین
بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ، دار العلم - الدار الشامیه، دمشق – بیروت، 1412ق.
رازى، فخرالدين
ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، 30 جلد، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1420ق.
رضایی اصفهانی،
محمد علی، منطق تفسیر قرآن (مباني و قواعد تفسير قرآن)، چ1، قم، جامعة المصطفي العالمية،
1387ش.
رضایی، رمضان
و رفیعی، یدالله، تاریخ علوم در اسلام، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،
1393ش.
رضوى، سيد عباس،
قدمى، غلامرضا، مقاله استقامت، دائره المعارف قرآن کریم، پرتال جامع علوم و معارف قرآن،
زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، چ3،
بيروت، دار الكتاب العربي، 1407ق.
زحيلى، وهبة
بن مصطفى، التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج، بيروت – دمشق، دار الفكر المعاصر، 1418ق.
زحيلى، وهبة
بن مصطفى، تفسیر الوسیط، 3جلد، چ1، دمشق، دار الفكر، 1422ق.
سمرقندی،
نصر بن محمد بن احمد، بحر العلوم، 3جلد.
سيد بن قطب
بن ابراهيم شاذلي، فی ظلال القرآن، چ17، بيروت- قاهره، دارالشروق، 1412ق.
سيوطى، جلال
الدين، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، 1404ق.
شفیعی نیا،
احمد، فقه المقاومه دراسه مقارنه، تهران، مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی، 1432ق.
شوكانى، محمد
بن على، فتح القدير، 6 جلد، دمشق، دار ابن كثير؛ بيروت، دار الكلم الطيب، 1414ق.
طباطبايى، سيد
محمد حسين، المیزان فی تفسیر القرآن، چ5، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين
حوزه علميه قم، 1417ق.
طبرى، ابو جعفر
محمد بن جرير، جامع البیان فی تفسیر القرآن (معروف به: تفسیر طبری)، چ1، بيروت،
دار المعرفه، 1412ق.
طریحی،
فخرالدین، مجمع البحرين، تهران، کتاب فروشی مرتضوی، 1375ش.
طنطاوی سید
محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم.
قاسمى، محمد
جمال الدين، محاسن التاويل (معروف به: التفسیر القاسمی)، تحقيق: محمد باسل عيون السود،
چ1، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق.
قرطبى، محمد
بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، چ1، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364ش.
كيا هراسى،
ابوالحسن على بن محمد طبری، بيروت، دار الكتب العلمية، 1405ق.
لطیفی پاکده،
لطفعلی، اسلام و روابط بین الملل، قم، زمزم هدایت. (کتابخانه دیجیتال نور).
ماتریدی،
ابومنصور محمد بن محمد بن محمود، تأويلات أهل السنة، 10 جلد، چ1، بیروت، دار الکتب
العلمیه، 1426ق.
مراغى، احمد
بن مصطفى، تفسير المراغى، بيروت، داراحياء التراث العربى.
مصطفوى، حسن،
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب،1360ش.
مظهرى، محمد
ثناءالله، التفسیر المظهری، تحقيق: غلام نبى تونسى، پاكستان، مكتبة رشديه، 1412ق.
معرفت، محمد
هادی، تفسیر و مفسرون، ترجمه و تحقیق: گروه مترجمان ، 2جلد، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی
التمهيد، 1379ش.
موسوی بجنوردی،
سید کاظم (زیر نظر)، دائره المعارف بزگ اسلامی، تهران، 1372ش، ج5، مقاله: «ابوحیان
غرناطی».
نیشابوری،
نظام الدین حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقيق: شيخ زكريا عميرات،
چ1، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق.
ویکی نور (دانشنامه
تخصصی کتابشناسی و زندگینامه).
هاشمی شاهرودی،
سید محمود (زیر نظر)، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت (ع)، چ1، قم، موسسه فقه اسلامی
بر مذهب اهل بیت (ع)، 1426ق.
مقالات
(مقاله):
جعفر کوشا و
ابوالفضل احمد زاده . (1394). «توهین به مقدسات دینی به مثابه جرمی علیه امنیت ملی»،
فصلنامه آفاق امنیت، سال هشتم، شماره بیست و هفتم، ص: 127.
مولوی، محمد. (1396). «گرایش اجتماعی در تفاسیر قرآن
پیشران موثر در شکل گیری و شکوفایی تمدن نوین اسلامی»، دو فصلنامه آینده پژوهی ایران،
سال دوم. شماره سوم.
میر حسینی،
سید محمد . (1391- 1389). «استقامت و پایداری در قرآن»، فصلنامه ادبیات پایداری. نشریه
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان. سال دوم، شماره 3 و4، ص:
594.
پایگاه
اطلاع رسانی:
پایگاه اطلاع رسانی آثار آیت الله مصباح یزدی.
رضایی، رمضان؛
رفیعی، یدالله «تاریخ علوم در اسلام، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،
1393ش، ص 12. پایگاه اطلاع رسانی راسخون.
پایگاه
اطلاع رسانی موعود.
[1]مستند به عقل و نقل و جامع موضوعات مختلف است.
[2]در رویکرد اجتماعی، مفسر قرآن در صدد تلاش برای
حل مشکلات اجتماعی، پاسخگویی به شبهات و نیاز های عصر جدید، توجه به جهت گیری های عصری
در باره مسایل اجتماعی برای ساختن تمدنی مبتنی بر قرآن و آموزه های وحیانی است. ر.ک: مولوی، محمد. (1396).«گرایش اجتماعی در تفاسیر قرآن
پیشران موثر در شکل گیری و شکوفایی تمدن نوین اسلامی»، دو فصلنامه آینده پژوهی ایران،
سال دوم. شماره سوم.
«جوهره
گرایش تفسیر اجتماعی، در ترویج نهضت اصلاحی و زدودن غبار عادات، تقلید، خرافه، رکود
و رخوت از چهره دین و برانگیختن روح مبارزه و مقاومت و ایجاد هویت مستقل دینی در سایه
معارف قرآن در جامعه است». ر.ک: حسینی میر صفی، سیده فاطمه، گرایش اجتماعی در تفاسیر
معاصر قرآن، تهران، امیر کبیر،1392، ص: 18.